لحظاتی به یاد ماندنی
گل ناز مامان یادم رفت بنویسم امروز توی اشپزخونه بودم که چهار دست و پا اومدی و شروع کردی بع بع کردن و در همون حال به من چسبیده بودی چقدر شیرینه ناز کردن تو دردونه دختر و چقدر شیرین برای من لحظات با تو بودن وقتی در رویای خود به اینده میروم و بزرگ شدن و قد کشیدنت را میبینم تمام شیرینی زندگی مرا می گیرد ولی برایم کابوس میشود انگاه که بیاندیشم روزی لحظه ای از تو گلم جدا شوم وغافل شوم که گلم هست همیشه حامیت هستم من به تو نیاز مندم تا حمایتت کنم عزیز من.بووووووووووووووووسسسس
نویسنده :
مامانی
2:34